ما چه می خواهيم؟

این پرسش منطقی بر ذهن و زبان بسیاری از جوانان و پژوهشگران خطور میکندکه در نیم قرن گذشته ما چه میخواستیم و اینک چه میخواهیم؟

اگر چه چراغهای ارتباطات، دیر زمانی است خاموشند و افکار و آرزوهای ملت بیان ناشده ترور میشوند اما ناچار از توضیحی باختصار هستیم تا جوانان و دانشجویان و علاقه مندان در این زمینه بر اندیشه های خود مروری داشته باشند:

******

در بهار سال 1323 خورشیدی، حزب ایران در موقعیتی تاسیس شد و شروع به فعالیت کرد که آرمانهای بزرگ و مورد انتظار از نهضت شورانگیز مشروطه خواهی و آزادی طلبی ایران محقق نگشته بود به علاوه، شروع جنگ جهانی دوم و اشغال قسمتهائی از سرزمین ما بوسیله قوای متفقین، افق های تازه در سیاستهای اداره کشورهائی مانند ایران را می گشود؛ در آن تاریخ حدود چهل سال از صدور فرمان مشروطیت و آغاز تحولات اداری و اجتماعی می گذشت و مشروطه خواهان با درک مفاسد ناشی از ظلم های حکومتهای خودکامه، برای بدست آوردن “عدالت خانه “، “آزادی” و احترام به شخصیت پامال شده ی انسان تحت ستم،  قدمهای اولیه رابرداشته بودند ولی بسیار طبیعی بود که تحقق همه ی آمال آزادیخواهان در فضای سیاسی (یکصدسال پیش) هنوز به تلاشها و جانبازیهای طولانی نیازمند باشد؛

آرزوهای بر جای مانده و خواسته های انسان دوستانه مشروطه خواهان پس از چهل سال بعنوان توصیه هائی مقدس در ذهن و اندیشه موسسین حزب ایران قرار گرفت و هرگز آنها را رها نکرد البته در آن زمان توجه به مسائل سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی جهان امروز و تأثیر آنها در وضع حال و آینده ایران، ضرورت تأسیس احزاب ملی و تجمع مردان و زنان آزاده در آن تشکلها را کاملا توجیه میکرد.

اصول اعتقادی حزب ایران بصورت نوشته و نانوشته را با عباراتی ساده بشرح زیر میتوان خلاصه نمود:

قبول ضرورت  تشکیل حزب: چرا برای رسیدن به آرزوهای ملی و میهنی باید در حزبی سنگر گرفت که برای رفع دردها و نیازها برنامه ی جامع درمانی دارد؟ پاسخ ظاهرأ روشن است،  نخست آنکه یک دست و یک فرد توان بدون سازمان پشتیبان ایجاد صدا و انعکاس فوق العاده در گوشهای سنگین زمامداران تاریک اندیش و بی اعتنا به قواعد دموکراسی را ندارد در ثانی  چنانچه افراد علاقمند به سیاست، اندیشه ها و نظریه های اصلاحی خود را در سازمانی بنام  حزب متمرکز و تعقیب نکنند معمولا حتی قبل از فرا رسیدن اجل و بمحض شروع  ایام ناتوانی صدای فردضعیف و ضعیف تر میشود و فراموش میگردد.

لذا در جوامع مترقی و عقب مانده حزب نظیر دانشکده ای است برای فراهم کردن محیط سالمی جهت برخورد اندیشه ها، ارائه راه حل برای مشکلها و رسیدن به استقرار دموکراسی در جامعه.

شادروان مهندس احمد زیرک زاده همواره می فرمود: دموکراسی بدون حضور و فعالیت آزاد احزاب همان حکومت استبدادی است. و این سخن چقدر زیباست؛

فریادها و شعارهای پرصلابت مردم در کوچه و خیابان که در موقعیتهای ویژه تاریخ از جوامعی بی بهره از موهبت عظیم دموکراسی و آزادی، بگوش میرسد و ناگهان فراگیر می شود معمولا حکایت از دردها تبعیضها و ظلمهای ممتد به مردم دارد ولی نوشته های تاریخ نشان می دهد که بهترین روشهای اصلاح جامعه و اتخاذ مناسب و معقول ترین تصمیمات باید از وجود و اندیشه های اجتماعی معتبری ناشی گردد که قبلا در احزاب  ملی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است؛ حزب، شایسته ترین کانون جهت نقد مطالبات مردم از حاکمیت و پیروی از عقل و تعادل در راهبری جامعه است لذا احزاب اصیل مبتنی بر اساسنامه و مرامنامه ی مشخص باید در جامعه ایجاد و روز بروز هم استوارتر بشوند، نوسازی برنامه ها و حرکت بر اساس اولویتهای جدید زمان از عواملی هستند که سرزندگی و پویائی حزب را تضمین مینمایند.

اما رسیدن، خرد مردم بمرحله قبول ضرورت تشکیل حزب و عادت به کار دسته جمعی خود مستلزم ارتقاء سطح فرهنگ عمومی و افزایش دانش طبقات مختلف است که موجبات آن براحتی فراهم نمی شود وجای تأسف است که بی اعتقادی به فلسفه این امر مهم (تشکیل حزب) نزد افراد دانشگاه دیده و اهل اندیشه بیشتر از افراد کم سواد و بی مطالعه دیده می شود و این نکته نشان میدهدکه ظاهرا ما، هنوز با حزب و اهمیت تحزب آشنا نشده و نیروی حاصل از تفکر جمعی نخبگان را دست کم گرفته ایم.

پس با ملاحظه ی این نقصان ما بحق معتقد بوده ایم که لکه ی ننگ بی سوادی و جهل عمومی باید از دامن جامعه مان هرچه زودتر زدوده شده و از بین برود و امر سواد آموزی از جمله ی ویژه برنامه های دولتها، احزاب ملی و مردم خیراندیش قرارگیرد، این وظیفه ی مهم درسابقه ی فعالیتهای حزب،  که زمانهای بسیارکوتاهی مجاز به داشتن باشگاه و فعالیتهای حزبی بوده است.

بصورتهای گوناگون (تشکیل کلاسهای آموزش ابتدائی، سخنرانیهای اجتماعی، جلسات بحث و گفتگو، انتشار بروشور، روزنامه، کتاب و. . . .)در تهران و نمایندگیهای شهرستانها بخوبی ملاحظه می شود؛ جالب توجه است که آزادگان مشروطه خواه نیز اولین اقدامات و وظیفه پس از پیروزی  خود را تأسیس مدارس بصورت امروزی دانسته و مکتب داری ملاباجی ها را بتاریخ سپرده بودند.

رهبران حزب ایران که ازیکطرف جهش های علمی و پیشرفتهای رفاهی کشورها را دیده و از طرف دیگر در میان مردم فقیر و دردمند و فاقد سواد جامعه خود زندگی میکردند به فکر ایجاد تحول اساسی در شئون اداری کشور بودند و احساس میکردند که تار و پود نظام و مدیریت کشور بر اثر فقر و جهل و بیکاری بکلی پوسیده است لذا می بایست در قدمهای اول به امر نوسازی و جوان گرائی در ادارات و سازمانها دولتی پرداخته و به جوانان دانش آموخته و آماده خدمت میدان فعالیت فراهم نمایند و قطعأ بعد از کسب پیروزیهای نسبی و ارائه ارزش کار جوانان تحصیلکرده و اشتغال آنان بود که یکی از شعارهای پرمعنای حزب و هدفهای مهم برای تأمین رفاه و سعادت جامعه راکار، داد، آزادی  قراردادندکه تا امروز تازگی و پرباری آن شعار در برابر دفع شورشها و انقلابات جوامع، کاهش نیافته است

حزب ایران برای تبلیغات و ادامه ی اصولی که در تأمین سعادت ملت ایران موثر بود، باید متمایز با سایر احزاب (که بمنابع مادی و معنوی گوناگونی تکیه داشتند) عمل میکرد زیرا که نام حزب و اصولی که موسسین میهن پرست آن تعیین کرده و بر اجرای آنها متعهد گشته بودند در شعار معروف: بدست ایرانی، با فکر ایرانی، برای ایران  نشان داده می شد. در آن سالها آثار شوم نفوذ بیگانه در امور ایران و عدم رعایت استقلال کشور از در و دیوار مملکت فریاد می کشید، و ضروری بود به موضوع کار با فکر و بدست ایرانی تأکید مداوم بعمل آید تا کارهای عظیم بعدی نظیرملی کردن صنعت نفت و آن نهضت بزرگ جریان پیدانماید.

اصول دیگر مورد پذیرش حزب در بروشورهای بظاهر کوچک و کم حجمی منتشر و در اختیار علاقه مندان قرار گرفت که محتوای پر و عمیقی داشتند نظیر: الفبای عقاید حزب ایران، دموکراسی و استقلال، سیاست استقلال ، سوسیالیسم حزب ایران، دانش و آرمان  که هر کدام اصلی از اصول حزبی را بیان می نمودند. بروشورهای مذکور پس از سپری شدن شصت سال هنوز اعتبار و مقبولیت خود را حفظ کرده اند.

ما معتقدیم که لازمه ی جلوگیری از استقرار و تحکیم دیکتاتوری اشاعه اندیشه ی دموکراسی بوده و تحقق دموکراسی هم با وجود احزاب قوی میسر میگردد، در ضمن فعالیت و بالندگی حزب نیز زمانی امکان پذیر است که افکار و برنامه های حزب در محل و کانون معینی در نهایت مسالمت و برخورداری از آزادی بیان ،نشر و انتقاد در معرض افکار عمومی قرارگرفته و پخته گردد یعنی صرف داشتن نام و سابقه تاریخی برای جماعتی مشتاق فعالیتهای اجتماعی و کسانی که بجای  تلاش علنی دوستان و همفکران خود را در محافل خصوصی یا زیرزمینی ملاقات می کنند و درد دلها را زیر گوشی بیان مینمایند، مفهوم یک حزب آزادیخواه و مسئول را تداعی نمیکند و در این حال طبیعی است اگرقصه ها و غصه های بزرگی ناگفته در دلها بماند.

به پیروی از اصل آزادیخواهی ما، برای هر ایرانی که در محدوده جغرافیائی ایران زمین زندگی می کند همواره حقوق اجتماعی برابر قائل بوده و برای او تحصیلات عالی، مقامات شایسته و شادکامی و سعادت آرزو کرده ایم، ایرانی متولد در هر نقطه میهن پهناور با هر نوع خصوصیات شخصی و عقیدتی برای ما عزیز و محترم بوده است، انسانهای غیر ایرانی نیز مادام که برعلیه میهن ما، خصومت، قصد تجاوز و اظهار نفرتی نداشته باشند محترمند. باین ترتیب نیاز به تأکید ندارد که ما تا چه اندازه به برابری حقوق اجتماعی جامعه ایرانی از زن و مرد پای بندیم.

جنگ و خونریزی و تجاوز به حریم امنیت دیگران بنظر ما در شأن بشر آگاه قرن بیست و یکم نیست زیرا که جنگ ریشه اخلاق،  جوانمردی و مهرورزی را میسوزاند و نابود میکند، ما صلح خواهیم و معتقد به مذاکره،  زندگی مسالمت آمیز و برقراری گفت و شنود سازنده برای حل و فصل اختلافات و دوری از اعمال تعصبات افراطی؛ خشونت و بیرحمی ها در حق انسان، هیچگاه پایان بخش کینه ها و نفرتها نبوده است.

ما، حفظ هویت ملی و نگهداری آثار بجا مانده از تمدن کهن ایران را اصل مهمی از اصول اعتقادی خود دانسته و شکستن شاخه های این درخت تناور به قصد تحریف تاریخ را بشدت سرزنش می کنیم و میدانیم که این قبیل اقدامات (تخریب و محو آثار باستانی) برای نسل کنونی ایرانی هیچگونه افتخاری را بارمغان نمی آورد اما احتمالا برای مدتی تاریخ و حقایق تاریخی را مشوش مینماید.

موضوع هویت ملی ایرانی بحث خصوصیات اخلاقی و رفتار و کردار شخصی و فردی آدمیان را بذهن خطور می دهد، می پرسند ما در پیوستن به حزب و استفاده از وجود هر عضو تازه،  علاوه بر همدلی در اهداف کدام  صفات ویژه ای را می جسته ایم؟ بدون تردید می گوئیم؛اصالت، سلامت و صداقت را؛ رهبران ما که یادشان گرامی باد از آلودگی ها و ناپاکیها مبرا بوده و توفیق در انجام خدمات شایسته مملکتی را بی توجه باصالت فردی و اخلاقی محال میشمرده اندو هیچگاه معتقد نبوده اندکه هدف وسیله را توجیه می کند؛ لذا از زبان حافظ شیراز میگوئیم:

نه هر درخت تحمل کند جفای خزان            غلام همت سروم که این قدم دارد

ما،معتقدات دینی و باورهای اختصاصی شهروندان عزیز را در صورتیکه مخاصمت ، آزار و فسادی را در جامعه برنیانگیزد محترم میشماریم ضمنأ ایمان داریم این باورهای مقدس “هرگاه در عالم سیاست” و سیستم گردش حاکمیت ملی نیز دخالت نمایند باور مذهبی و سیاست اداره ی مملکت هر دو از این معامله زیان میبینند. چون مسائل و مباحث مربوط به جریان امور حکومت بسته به اقتضای زمان چه بسا مطالبات جدید روز است و قطعأ متغیر ولی احکام شرع معین برای همیشه و غیر قابل تغییر در طول سالها.

ما برای شکوفائی، خلاقیت و ارتقاء سطح آگاهی اعضاء جامعه استقرار دموکراسی را مفیدتر از سایر انواع حکومتی و کم عیب تر از همه آنها میدانیم و گرچه در طول بیش از شصت سال عمر حزب عملا بیش از28  ماه فرصت عرض اندام سیاسی و تبلیغ برای هموار کردن راههای رسیدن به دموکراسی را نداشته ایم همچنان ایمان داریم که روزی باید بزرگراه “آزادی” را به آرامی و متانت پشت سر بگذاریم و در محیط سر سبز دموکراسی و سائل سعادت جامعه را تدارک ببینیم.

در صورت فراهم شدن بازگشائی دفاتر احزاب و انتشار روزنامه های ارگان آنها ما به ضرورت حفظ حرمت و عفت قلم و بیان،  سخت معتقد و آرزومندیم در مبارزات اجتماعی و نقد رفتار اشخاص و مقامات سیاسی و مسئول رعایت احترام و شأن اشخاص معمول و تأکیدگردد؛ بازار آشفته ای که در آن ایراد ناسزا، تهمت و لجن پاشی جاری و مصون از مجازات باشد حکایت از آن دارد که جامعه تا چه میزان با شهر آمال خود “دموکراسی” فاصله گرفته است.

ما معتقدیم دموکراسی با فراهم ساختن مقدمات و لوازم آن بوسیله آزاد زنان و آزاد مردان و هوشیاری ملت تجربه آموخته ایران باید مستقر و پرتو افکن گردد چرا که آزادیهای مقرر در سیستم دموکراسی، محبوب دل همه تواند بود. دریغا که هنوز راه دراز است و نغمه های دشمنان در ساز، البته آزادی و دموکراسی نیز از آن حقوقی هستندکه “بایدگرفت” و هرگز آنها را خود بخود به خواستارانشان اهداء نکرده اند.

بشری که درجوامع گوناگون بدنیا آمده و چند صباحی دراز و کوتاه زیسته است همواره از رنج و شکنجه ی دو بلای معروف نالیده، این دو بلای آشنا، بلای فقر و آفت ظلم نام دارندکه معمولأ درجوامع استبداد زده و میان مردم محروم از تحصیلات و بی بهره از عدالت سیاسی و اقتصادی بروز و ظهور دارند و داعیان طرفداری از حقوق بشر را همواره شرمنده مینمایند. ما التیام بخشی این زخمهای جامعه را ضروری و فوری تشخیص داده و در حد مقدورات خود روشنگری برای رفع این دو بلای سالب سعادت را وظیفه خود میدانیم.

سوسیالیسم ما، به معنای: ازهرکس باندازه توانش وبهرکس به اندازه لیاقت و کارش وجهی از وجوه قابل حصول پیاده شدنی عدالت اجتماعی است.

سوسیالیسم ما جدا از دمکراسی نیست.  نظام ایده ال ما آزادی با سوسیالیسم است ما این هر دو را برای سعادت بشر و برای مردم وطن مان لازم می دانیم.

ما بهیچوجه معتقد نیستیم که رأی اکثریت شهروندان با فرض انجام صحیح ترین و پاکترین انتخابات، به هیأت حاکمه مستقر، این حق و اجازه را تفویض می کند که نظرات و پیشنهادهای اقلیت و وجود آنها را نادیده انگاشته و مورد بی اعتنائی و اهانت شان قرار دهد چرا که بارزترین نشانه و وجود “آزادی ” در جامعه فراهم بودن موجبات آزادی  قلم، بیان و نشر برای اقلیت مخالف حاکمیت است و در غیر اینصورت عیب و نقصها تاقیامت مستور و نا گفته میماند و هیأت حاکمه بسوی دیکتاتوری مطلق سیرمی کند

در مبارزات سیاسی اجتماعی برای تأمین آزادیها، ما همرأی با کسانی نیستیم که “معتقد به وجود هیچگونه تکلیفی نبوده و ارتکاب محرمات را روا می شمارند” و باصطلاح رفتار اباحی گرانه دارند و سرانجام اینکه پیکار  حق طلبانه ما آشکار، صریح، و با استفاده از منطق علمی و نیروی بیان و قلم میباشد، یعنی ما، مبارزه مسلحانه،  فعالیتهای زیرزمینی و برخوردهای خشونت بار را محکوم دانسته و یقین داریم در صورتیکه مبارزات مسلحانه منتهی به موفقیت گردد، شاهداستقرار حکومت دیکتاتوری تازه ای خواهیم بود و بس.

با امید به تحقق اصولی که باختصار بآنها اشارت رفت، ما همه همفکران و ملی اندیشان را به یگانگی و تفاهم صمیمانه در همراهی دعوت می کنیم و آبادانی و جاودانگی ایران زمین را آرزومندیم.

جاویدبادایران-حزب ایران

فروردین ماه 1386-تهران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *